معنی دربی ورزشی

حل جدول

دربی ورزشی

شهرآورد


دربی

شهرآورد


ورزشی

اسپرت

لغت نامه دهخدا

دربی

دربی. [دَ با] (اِخ) موضعی است به عراق. (منتهی الارب).

دربی. [دَ] (ص نسبی) منسوب به درب که جایگاهی است در نهاوند. || منسوب به درب که جایگاهی است در بغداد. (از الانساب سمعانی).

دربی. [دَ] (اِ) دربه. درپه. درپی. پینه و پیوندی که بر جامه دوزند. (برهان). پینه و درپی و پاره ای که بر جامه و جز آن دوزند. (ناظم الاطباء). رقعه. وصله:
سیه گلیم خری ژنده جل و پشماگند
که ژندگیش نه دربی پذیرد و نه رفو.
سوزنی.
رجوع به دربه و درپه و درپی شود.


ورزشی

ورزشی. [وَ زِ] (ص نسبی) منسوب به ورزش. مربوط به ورزش.
- باشگاه ورزشی، باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. (فرهنگ فارسی معین).
- عملیات ورزشی، انواع اعمال ورزشی. (فرهنگ فارسی معین).
- مجلات ورزشی.

فرهنگ معین

دربی

مسابقه اسب دوانی ویژه اسب های سه ساله، رقابت ورزشی همراه با تعصب بین دو تیم همشهری. [خوانش: (دِ) [انگ.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

دربی

مسابقه‌ای که میان دو تیم همشهری برگزار می‌شود، شهرآورد،

فرهنگ فارسی هوشیار

ورزشی

(صفت) منسوب به ورزش مربوط به ورزش: مجلات ورزشی. یا باشگاه ورزشی. باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. یا عملیات ورزشی. انواع اعمال ورزش.

واژه پیشنهادی

کشور دربی

انگلستان


سازمانی است ورزشی

بسیج ورزشی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

رقابت ورزشی

پیکار ورزشی

فارسی به عربی

معادل ابجد

دربی ورزشی

739

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری